خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه 181

امتحاناتمون تموم شد ... بدک نبود ، حالا هنوز گزارش کارآموزیم مونده که دارم می نویسم . 

سیستم گلستان مشکل دار بود و نتونستم هنوز انتخاب واحد کنم ، ببین این ترم آخری می تونن اذیت کنن !!! همه ی آزمایشگاه ها که پر شده اما به من مربوط نیست باید برام باز کنن چون من ترم آخرم و خودشون توی تعریف درس برای من مشکل داشتن و نتوستن به موقع انجام بدن ... 

به مدرسه ی جدید هم نقل مکان کردیم و همه چیز درهم و برهمه اساسی ... اینترنت مدرسه هم قطع هست و من بیچاره علاوه بر کارهای مدرسه توی خونه هم کلی کار دارم برای انجام دادن ... خیلی هم مدیرمون بد عادت شده باید کم کم به وضعیت درست برش گردونم ... اصلا توی دبستان هیچ کس ساعت کار و روز تعطیل حالیش نیست انگار نذر کردن 24 ساعته در خدمت مدرسه باشن با چندرغاز حقوق ...

خواهرم هم اومد و من توی این مدت فقط 3 بار تونستم ببینمش از بس سرم شلوغه ... پولام هم تموم شده نمی شه برم گردش و خرید . 

دیروز هم به مناسبت تولد خانوم برادرم رفته بودیم بیرون و شام خوردیم و بعدش رفتیم پارک کلی بازی های خنده دار و بامزه کردیم ، دیگه وقتی اومدیم خونه بیهوش شدیم ... 


نظرات 1 + ارسال نظر
ناهید کوچولووو شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:57

بعد از امتحانات نیمسال اول و قبل از شروع ترم دوم
3 هفته تعطیلی داریم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد