خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه 186

این روزها وقتی از سر کار بر می گردم کلی حسهای خوب دارم ... از اینکه دیگه مجبور نیستم بشینم یه سره درس بخونم ... دیروز برای یاشار یک کیک کاکائویی خوشمزه درست کردم و شام و ناهار خوشمزه 

اما خب کلا این روزها حال و هوای دلم بارونیه ... اونقدرها که باید و شاید شاد نیستم و فعلا دارم به خودم استراحت می دم تا شاید حالم بهتر بشه و پایان ناممو تکمیل کنم . 

مدرسه هم از بس سرده دلم نمی خواد برم ... یعنی از لحظه ای که وارد می شم تا 8 ساعت بعدش که بیام خونه دارم می لرزم و دستام یخ زده است ... من نمی دونم چرا من سرمایی رو گذاشتن یه جای سرد ...


نظرات 8 + ارسال نظر
آلما دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:33

:)

لیندا یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:07

به سلامتی امتحانات تموم شد و راحت شدی
من فکر میکردم برای فوق میخونی . حالا شاید یه مدت بگذره نظرت عوض شه و ادامه بدی .البته اگه قصدشو داری تا از نی نی خبری نیست بجنب

این دومین لیسانسم بود ... اما فعلا که خیلی خسته ام حالا ببینم تا مهر چی پیش میاد

شهره یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 17:32

من شهره هستم و۲۷ سالمه و یه پسر ۳ ساله دارم .دیشب اتفاقی اومدم تو وبلاگت خوندم برام جالب بود از اول تا اخرشو یه کله خوندم.من وبلاگ ندارم .نمیدونم چرا ولی احساس کردم مثل خواهری که هرگز نداشتم میتونم باهات دردودل کنم.من دو سال کارمندبودم بعد از بارداری نرفتم تا وقتی پسرم یه ساله شد و الانم دو ساله که دنبال کارم خسته شدم .معدل کاردانیم ۱۸.۲۵ بوده و الان میخوام ادامه بدم ولی شرایط مالی نمیزاره.سال ۸۶ ازدواج کردم و همسرم کارمند معمولیه.سخت شروع کردیم بدون جشن عروسی یه خونه سی متری خریدیم و الانم شده۴۰ متری .سرتونو درد اوردم ببخشید وبلاگم ندارم. مادر شوهر منم خیلی بدجنسه .اصلا به من و شوهرم وپسرم علاقه ای نداره ولی به جاریم که بی ادب وپر رو هست خیلی .من خیلی مهربون بودم و سو استفاده کرد.شما چه جوری کنار اومدی یعنی دقیقا چه برخوردی کردی که درست شدن؟ اگه راهنماییم کنی تو همین پست ممنون میشم. راستی اگه کاری بود درخدمتم.التماس دعا بازم ببخشید.ش

مهسا چهارشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 16:09 http://khodayabebin.blogfa.com

خوبه که خوبی!
موفق باشی

golab سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 13:20 http://khateraterozaneyeman.blogfa.com/

سلام
میشه منو لینک کنید؟
آخه تازه کارم

نسیم پنج‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 13:44

سلام یلدا جون از دیشب تا حالا تقریبا بیش تر وبت رو خوندم، زندگیت رو دوس دارم پر از عشق و احساسه! من مجردم ولی امیدوارم به همین زودی یه زندگی پر از عشق رو تجربه کنم! خیلی وب قشنگی داری! بیش تر بنویس :))

بهارنارنج و یاس رازقی شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 22:55 http://formyramin.blogsky.com

چقدر این حس آرامش کیک کاکائویی بعد از اینهمه درس خوندن رو خوب درک کردم! نمیدونم چرا همیشه از درس خوندن بدم میاد! خدا کنه یه روز پشیمون نشم از اینهمه کوتاهیم برای ادامه تحصیل
حالت چطوره یلدای گلم؟ هوا داره بهاری میشه و دیگه از سرما اثر خاصی نمونده. امیدوارم تو هم حس و حالت بهتر از تاریخ این پستت باشه

ممنون دوستم خیلی بهترم
من درس خوندن را خیلی دوست دارم اما توی یک سال گذشته خیلی بهم سخت گدشت خسته شدم ازش
آره هوا که بهتر می شه منم حالم بهتر می شه

خانوم لجباز یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 14:42 http://badgergirl.blogfa.com

سلام یلدا جون
چندتا از خاطراتت رو خوندم
وب من تازه افتتاح شده
بهم سر بزن اگه هم با تبادل لینک موافقی خبرم کن و بگو باچه اسمی بلینکمت[لبخند]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد