خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه 219

فردا دوازدهمین سالگرد عقدمونه ... باورم نمی شه که 12 سال گذشته باشه !!! 

چه زود گذشت ... چه روزی بود اون روز ... بعد از چندین سال که با هم بودیم و عاشق هم بالاخره تونسته بودیم خانواده هامون رو راضی کنیم که با هم ازدواج کنیم ... انگار داشتم از قفس آزاد می شدم ... اینقدر که اذیتمون کردن این مامان و باباها ... اون روزا یه دختر و پسر 22 ساله بودیم ... اما الان 34 سالمونه ... چه راهی رو گذروندیم تا به اینجا رسیدیم ... 

http://khaterestoon.blogsky.com/1388/05/page/2

فردا شب شاید رفتیم بیرون و یه جشن دو نفره و نصفی گرفتیم 

وقتی ازدواج کرده بودیم با خودم فکر می کردم که خوبه سال 90 بچه دار بشیم ... اما وقتی سال 90 شد دیدم نه هنوز دلم نمی خواد ... درسم تموم نشده و اصلا آمادگیشو نداریم ... حالا خوشحالم که امسال فندقک کوچولو همراهمونه ... 

تازگی ها با فندقک بازی می کنم ... یهو یه وقتایی از یه جاهایی قلمبه می شه و می زنه بیرون ... منم باهاش بازی می کنم یه کوچولو فشارش می دم و بهش می گم دالی موشه ... اونم دوباره تکون می خوره و بازی ادامه پیدا می کنه ... خیلی خنده دار و بامزه است .

یه شعرم هست که هر روز براش می خونم ... می خوام ببینم وقتی میاد بیرون یادشه هنوز ... 

از بس که یاشار وقت نداره دیروز خودم لباس خوشگل پوشیدم و کلی عکس دو نفره با پسرک گرفتیم ... بعضی هاش خیلی خوب شد ولی خب سخت بود هی دربین رو تنظیم کنم ... بعد برم ژست بگیرم ... ولی در کل خوب بود ... 

دیشب هم پدر شوهر و مادر شوهر اومده بودن دیدنمون 

آخر هفته هم می رم دکتر ... ببینم اینبار سونو می نویسه برام . بریم پسرکوچولو رو ببینیم یکمی خیالمون راحت شه !!!

نظرات 8 + ارسال نظر
دندون یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 13:24 http://roozhaye-zendegie-man.blogsky.com/

عزیزم سالگردت خیلی خیلی خیلی مبارک
من 3 ساله دارم میخونمت خاموش(بعضی وقتا که پستات رمز دار بود حسرت نوشته هاتو میخوردو) اما حالا روشن و واقعا خوشحالم که زندگیت رو جریان رودخونه آروم داره پیش میره... همیشه شاد باشی و سالهای سال این سالگردو جشن بگیری...

ممنون
اصلا غصه ی اون پست ها رو نخور ... چون همش راجع به دیگران بوده ... مثلا دوستام یا ...

خاطره سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 08:27

سلام یلدا جان سالگرد عقدت مبارک انشاالله همیشه شادی توی زندگیت باشه

ممنون

Me چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 15:08 http://Myfitnessefforts.mihanblog.com

عزیززززززم.من از اول وبلاگت داشتم میخوندم که مال سال 88 بود.فک نمیکردم اینقد از اون داستانا گذشته باشه.ایشالا بچت صحیح و سالم به دنیا بیاد و یه زندگی سه نفره و شادو ادامه بدین.
منم یجورایی شرایطم مث اون روزای توعه.نه خیلی شبیه،اوضام بهتره خب ولی هنوز دوران استرسمون شروع نشده.اتفاقا دیشب ک داشتیم باهم حرف میزدیم(من و خودشو میگم) میگفتم میشه یهو بشه ده دوازده سال دیگه ما راحت تو خونمون باشیم بشینیم در مورد بچمون حرف بزنیم؟ عزیزززززم خیلی خوشحالم براتون.همیشه موفق باشین.

چشمتونو روی هم بزارین ده سال گذشته ... من خودم باورم نمی شه اینهمه گذشته باشه ... روزهای خوب و قشنگی براتون آرزو می کنم .

فاطمه..[درانتظار وصال] دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 16:14

تبریک میگم!
تواین روزای قشنگتون.. وحالوهوای خوبتون لطفا برامنوعلی اکبرم که چند ساله درتلاشیم تابه عشقمون رسمیت بدیم هم دعا کنید.
لحظه هاتون آروم.

سایه پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 14:29

سلام یلدایی، سالگرد عقدتون با تاخیر مبارک، یلدا جان یک خواهشی ازت دارم، من شنیدم زن حامله دعاش زود اجابت میشه ، یک لطفی کن بام دعا کن ، خیلی دعا کن، خیلییی ، یلدا لطفا هروقت این پیامو خوندی برام دعا کن، این وزا ن خیلی محتاج دعام از خدا بخواه اگه صلاح میدونه حاجتمو اجابت کنه، کاش صلاح بدونه ، کاش...
من همون سایم که متروک نشدن وبلاگت براش جالب بود..
منتطره به دنیا اومدن فندق کوچولوتم ، بگو بیاد دیگه ..

امیدوارم خیلی زود به خواسته ات برسی

سایه جمعه 23 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 20:14

سلام ، نمیدونم چرا یهویی گفتم بیام هم حالتو بپسم هم ازت بپرسم نیستی احتمالا فندقت نیومده خونتون... امیدوارم اگه اینطوره حاله خودتو فندقتونو و کلا خونواده و زندگیت عالی باشه، الهی آمین

سلام ... فندقک هنوز نیومده ... یکم مشغول تمیز کاری و نظم دادن به خونه هستیم تا برای ورود پسرک آماده شه
ممنون از لطفت

ریحان یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 19:56 http://two-continent.blogfa.com

عزیز دلم، یلدای مهربونم. چقد لذت داشتن خوندن این پست ها. امیدوارم گل پسرت رو در بهترین شرایط در آغوش بگیری
خیلی برات خوشحالم
دعا کن روزی من و پرنده هم بشه
اسم گل پسرمون رو انتخاب کردی؟

حتما می شه ... به زودی زود
اسمشو از اولین روزی که فهمیدیم تو راهه انتخاب کردیم

گمنام دوشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 13:57 http://dgomnam.blogsky.com

سلام. درست می فرایید. واقعا متوجه گذر عمر نمیشیم. ان شا الله همیشه سالم باشید.

ممنون
منم آرزوی موفقیت دارم براتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد