دیروز که پنج شنبه بود کارام خیلی کم بود ...
مدیر مدرسه رفته مسافرت و خواهرش هم رفته ... منم با خیال راحت به معاونمون گفتم که من باید شنبه ظهر برم جایی و کاری دارم اونم وقتی مدیرمون زنگ زده بود بهش گفت که من کار دارم و گفت که من اجازه دادم بهش ... بنابر این مشکل روز شنبه ام حل شد و می تونم با خیال راحت برم پیش دوستام ...
دیشب هم با آقای همسر پیاده رفتیم تا یک مرکز خرید نزدیک خونه ... یک عدد بستنی قیفی از اونایی که نون سفت دارند خوردم اینقدر بستنی های جالبی داشت که نگو هر ۴ اسکوپ کوچیکش هم می داد ۱۰۰۰ تومان به نظرم قیمتش خیلی خوب بود و خیلی هم خوشمزه بود ... بعدش هم برادرم و خانومش اومدن یکم هم با اونا قدم زدیم بعدش هم شب اونا اومدن خونه ما یکم حرف زدیم و شام خوردیم دیگه دیر وقت بود که اونا رفتن و ما هم خوابیدیم .
امروز هم بیشتر کارهای خونه رو انجام دادم ... موها مو اتوی مو کشیدم برای فردا که خوشکل بمونه ...
سایت photofunia هم رفتم خیلی بامزه است ... توصیه می کنم یه سری بزنین ... من از وبلاگ می می جون باهاش آشنا شدم ...
دیگه خبر خاصی نیست ...
سلام... فکر نمیکنی یه خورده واسه ازدواج کوچیک بودی؟ نظر شخصیم بود ها
خدارو شکر
پس مشکل شنبه بی دردسر حل شد:)
خوووووووبه
بابا خوشگل خانوم با موها صاف:*
خیلی فرق میکنه یلدا جون؟
یلدا من تاحالا اتو نکشیدم موهامو، دستگاهشم دارما اما حس میکنم زیاد فرقی نمیکنه
آهان اون سایته هم خیلی باحال بود، منم چند روز پیش دیدمش:)
با اتو راحت تره و به نظر من موها بهتر صاف می شه امتحانش کن !!!!
من خیلی تدریسو دوست دارم.
یه مدتم تدریس می کردم.
کاش منم معلم بودم
خب هنوز هم دیر نیست می تونی معلم بشی !!!
سلام یلدا جون خوبی ؟ببخشید شما توی مقطع دبستان هستی؟
تعطیلات حسابی خوش بگذره
ممنونم !!!
خیلی خوبه
اوهوم ...
خانومی یه ایمیل بده برات رمز رو بفرستم
چه آخر ی هفته ی آرامی
آره خدا را شکر