دیروز که جمعه بود از صبح مامانم و برادرم و خانومش خونمون بودن . آخه پدرم رفته سفر و چون مامانم تنهای تنها بود دلم سوخت و گفتم از صبح بیان ... اما خیلی خسته شدم ...
امروز هم که از صبح سر کار بودیم تا ساعت ۴ ... حالم هم خیلی خوب نبود ... کل روز و به زور تحمل کردم ...
اما عوضش سه روز تعطیلم ... یکشنبه و دوشنبه و سه شنبه !!!!
حوجججججججججج به حالت که تعطیلی به جای منم خوش بگذرون
خوش بحالت که فقط 4 روز می ری سرکار
من دیگه خسته شدم
حالم بهم می خوره از هرچی کاره
آقاییت خوبه
سر نمی زنی پیشم نمیای؟
موفق باشی
بوس بوسی
بهت سر می زنم ... همه ی پست هاتم می خونم ... اما همیشه چیزی برای گفتن ندارم ...
خسته نباشی عسیسمممممممممممممممم
سلاممممم...خودت کدوم آدامسی دوس داری؟؟؟تازشم بهم سر نمیزنی چرا؟؟؟؟؟؟؟؟ایشالله بابایت به سلامتی برگردن
من که اولش نوشتم ... دارچینی
بهت سر می زنم و همه ی پست هاتم می خونم ... تقریبا هر روز سر می زنم ... اما همیشه نوشتنم نمیاد که کامنت بزارم برات ...
مرسی عزیزم که بهم سر می زنی
بوس بوسی
بوووووووووووس برای یلدای عزیزم که اینقدر گل و مهربونههههههه:*
بوووووووووووووس برای دوست مهربون خودم