دیروز رو تعطیل بودم و حسابی استراحت کردم ...
امروز کلاس داشتم اول ویندوز و بعدش هم فتوشاپ ... بد نبود ... خوشحال بودم از اینکه می تونم امروز رو ساعت1 برم خونه ... از آموزشگاه که اومدم بیرون یکی از همکارای قدیمیم که الان توی یه مدرسه ی دیگه مشغوله زنگ زد ... از اونجایی که این مدرسه ی جدید همونیه که من قراره با شروع سال تحصیلی اونجا تدریس کنم ازم خواهش کرد که برای نصب نرم افزار تدوین فیلم که کلاساش از فردا شروع می شه برم کمکشون ...
رفتم اونجا و تا ساعت 4.5 اونجا بودم و وقتی رسیدم خونه ساعت 5.5 بود ... اینم از امروز که قرار بود زودتر بیام خونه .
خلاصه که خسته ی خسته ام
الان هم ساعت 7 شده تقریبا و یاشار هم هنوز نیومده ...
تازگی ها اصلا حوصله ی مدرسه رو ندارم همه چیز آشفته است !!!
ووووووووووووووووووووی
بابا فعال...کاری...
خسته نباشی.منم جدیدا حوصله محل کارمو ندارم.دوست دارم عوضش کنم....بعد 6 سال خب آدم زده میشه
خونه جدید چطوره؟
خوبه بد نیست
دارم کم کم دوستش می دارم
مدرسه سوت و کوره نه؟
شاید بخاطر اینه