خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه 73

این روزا نمی دونم چرا شاد نیستم  

مشکلی نیست اما دنبال یه چیز شادم ...  

هر روز می رم سرکار و بعد وقتی ماه تموم می شه و حقوق می گیرم ... بیشتر از یه هفته دووم نمیاره و این منو بیشتر غمگین می کنه ... دیروز یه بخشی از حقوق تدریس هامو گرفتم ... فرض کنین حقوق 1.5 ماه  تدریس ... اونوقت دیدم یاشار لباساش داغون شدن گفتم بریم براش لباس بخریم ... یه شلوار جین و یه پیراهن آستین کوتاه شد کل حقوق این مدت کار من که با چه خستگی ای رفتم و اومدم و انرژی گذاشتم  . البته که همسر من بسیار مشکل پسنده و شاید آدمای دیگه می تونستن با اون پول حداقل دو سری از این لباسا بخرن !!!!

اونوقت غمگین شدم ... نه از اینکه برای یاشار لباس خریدم ... از اینکه چقدر ارزش این همه کار کردنم کمه .... چقدر من باید خسته بشم و به چه راحتی تموم بشه و اونوقت دوباره من می مونم و یه عالمه کار نکرده ... یه عالمه آرزو هایی که دوباره باید توی دلم نگهشون دارم  

همین چیزا غمگینم می کنن ...  

اینکه هر چقدر هم زحمت بکشم بازم نمی تونم از خجالت خودم در بیام  

حالا قراره هفته ی آینده سنوات این چند سالمونو بدن ... من اینجا همش سه سال بودم ... چیز زیادی نمی شه اما همونم خوبه ... باید از الان براش نقشه بکشم وگرنه اونم الکی خرج می شه و دوباره من می مونم و آرزوهام !!!!  

امروز که اومدم خونه اصلا حوصله ی خودمو نداشتم ... ناهار هم به یلدا ندادم ... یذره وبگردی کردم و خوابیدم !!!! راستشو بگم یه عالمه هم گریه کردم ... نفهمیدم دلم چرا پره ... ام پر بود ... حسابی هم پر بود .... 

یاشار که اومد هی گفت چرا غمگینی !!! نمی دونستم چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  

حقوق عقب افتاده ی این مدتشم گرفته بود .... اما من بازم شاد نشدم .... این وسط چی به من می رسه با این همه خرج و مخارج ... فقط یک ملیون تومان هزینه ی اسباب کشیمون شد توی ماه آینده ... و حالا باید هر ماه هم 500 تومان اجاره بدیم ... کلی هم که خرج خونه و ماشین و ... است ... منم که دلم میاد تا اینجور خرجا هست برای دل خودم و آرزوهام خرجی بکنم ... پس بازم می مونن توی دلم !!!!  

بگذریم ... ببخشید که امروز خیلی غمگین بودن نوشته هام

نظرات 2 + ارسال نظر
شکلات چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 21:28 http://mamasho.persianblog.ir

خوبه که میای اینجا خودت رو خالی میکنه..عزیزم توی زندگی های امروزی همه همین مشکلات رو دارن...صبور باش..خدا بزرگه..بلاخره آدم پیشرفت میکنه تو زندگی..همیشه که اینجوری نیست.

محیا جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 13:15 http://yaddashthayemahya.persianblog.ir

خیلیا شاد نیستن خانومی ولی خیالی نیست همدردیم
هر چند حقوقتو خرج کردی ولی تو یاشار رو خوشحال کردی. پولا همیشه زود خرج میشن.
این نیز می گذره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد