اینقدر این روزها هیچ اتفاقی نمیافته که نمی دونم چی بنویسم ...
این هفته هم تعطیل بودم ... تعطیل بودم به این معنی است که مدرسه نمی رفتم وگرنه کلاسای آموزشگاه یکشنبه ها و سه شنبه ها پابرجاست !!!
همچنان مشکل کاریم با مدرسه هم پابرجاست ... روزهام مثل پارساله اما 5 شنبه ها نمی تونم برم و همکارم هم نمی تونه !!!! مشکل اصلی اینجاست و چون من پارسال 5 شنبه ها می رفتم من باید یه جورایی حلش کنم که نمی کنم !!! دوم اینکه افزایش حقوق نسبتا زیادی درخواست کردم که معلوم نیست موافقت بشه یا نه ... حالا این وسط هی برای من پیغام می فرستن که زودتر تکلیف 5 شنبه ها رو معلوم کنه !!! منم هر بار می گم نمی تونم ها نمی دونم منتظر چی هستن ... جالب تر اینجاست که به همکارم گفتن بهش بگو حیفه کار به این خوبی رو از دست بده !!! یعنی توهم زدن در حد تیم ملی !!! مگه خودشون تعریف کنن وگرنه من اصلا از این کارم راضی نیستم اینقدر استرس و مسئولیتش بالاست که گاهی شب تا صبح خوابشو می بینم !!!
بعدش هم با خودم فکر کردم اینجا رو هم که نرم اگر از بیمه بیکاری بگیرم و اون مدرسه رو هم برم حقوقم دو برابر سال گذشته ی مدرسه می شه ... پس نیازی نیست خودمو الکی خسته کنم !!! بگردن دنبال نیرو تا ببینن من ضرر می کنم یا خودشون !!!
امشب هم خونه ی برادرم دعوتیم ... هفته ی آینده هم آخرین جلسات کلاس هام توی آموزشگاه و همه اینقدر التماس می کنن که ترم بعد رو هم برم که دلم براشون می سوزه !!! ولی من واقعا نمی تونم برای ترم بعد برم ... حتی اگر مدرسه هم نرم اونجا برام خیلی دوره و پولش راضی کننده نیست برام ... در ضمن سال تحصیلی که شروع بشه خودم هم درس و دانشگاه دارم و یاشار می گه بچسب به درست که مهم تر از همه چیزه و اینکه امسال اونقدر ها به پول من نیازی نیست !!! واقعا موندم توش که چیکار کنم ... با مدرسه راه بیام یا کارم و کم کنم و خیلی خودمو خسته نکنم !!!!
خیلی خودت رو خسته نکن بابا...بی خیال
به نظر منم به حرف آقا یاشار گوش کن و وقت بیشتری برای درست بذار
چون در طولانی مدت خیلی حس بهتری داری از اینکه برای خودت هم وقت گذاشتی