خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزمرگی ها

سلام به همه ی دوستای خوبم  

امیدوارم که عید به همتون خوش گذشته باشه !!!! 

ما که کل تعطیلات را در تهران بویدم و استراحت می کردیم . هر ۱۵ روز تعطیلات را هر دومون تعطیل بودیم . البته من تعطیل بودم و همسرم هم مرخصی گرفته بود که خستگی یکسال کار را از تنش بیرون کنه . 

کلا تعطیلات بدی نبود . فقط از به هم ریختن برنامه ی خواب و بیداری و خورد و خوراک خیلی کلافه می شم . روزهای آخر دلم برای همکارام و محیط کارم خیلی تنگ شده بود . کلا از بی برنامگی بدم میاد . مثلا تصمیم داشتم توی تعطیلا عید یکمی درس بخونم اما اصلا نشد . همش مهمون بازی بود یا ما می رفتیم یا کسی می اومد .  

تا عیدی هامونو دادن همون قبل از عید رفتم یک ماشین ظرفشویی رومیزی ۸ نفره هم خریدم . خیلی عالیه . حداقل برای من که خیلی تنبلم و از ظرف شستن بدم می آد واقعا نعمتیه . کل تعطیلات عیدو یه دونه ظرف هم نشستم . تازه میوه ها رم شست و من خیلی راحت بودم . واقعا بهترین وسیله ای بود که لازم داشتم . البته یاشار خیلی اصرار کرد که بخرم و منو برد بازار تا یکی انتخاب کنم .  

به همه ی کسایی که شاغلند توصیه می کنم حداقل یک رومیزیشو بخرند .  خیلی تو وقت آدم صرفه جویی می شه . 

خبر دیگه اینکه پاسپورت هامون هم آماده شدن و ما کاملا آماده ی سفر هستیم . البته من همه ی پولامو توی عید خرج کردم . ولی خدا بزرگه خودش به موقش جور می کنه .  

خیلی دلم شور درسامو می زنه روزهایی که می رم سر کار خیلی خسته ام و هیچی از درسها تو کله ام نمی ره . روزهایی که هم که تعطیلم به کارهای خونه و کارهای بیرون از خانه می گذره . چیز زیادی هم به امتحانا نمونده !!!!!!!!!!!! 

از سال دیگه تصمیم دارم روزهای کاریمو یک روز کم کنم یعنی ۴ روز برم سر کار و سه روز تعطیل باشم .  

دیگه اینکه نمی دونم چرا امسال همه به من گیر دادن که نی نی بیارم ... ولی خوب من هنوز دلم نی نی نمی خواد برای چی باید بیارم !!!!!!!!! 

شاید هم هیچ وقت دلم نخواست .... به هر حال تا وقتی شرایطم ایده آل نباشه خودم دلم نمی خواد . یاشار هم که اصلا دلش نمی خواد ... مگر اینکه خدا بخواد !!!!!!!!!!! 

بابا جان یکی از همکارای من ۳۳ سالش بوده ازدواج کرده یه بچه ۳۵ سالگی و یه بچه ۳۷ سالگی آورده ... حالا من نمی دونم من برای چی باید عجله کنم و چرا سن من داره زیاد می شه سن اونای دیگه زیاد نیست !!!!!!!!!!!!همش ذهن آدمو درگیر می کنن !!!! خودشون همش از دست بچه هاشون می نالن ها بعد به بقیه پیشنهاد می دن که بچه بیار . به خصوص که مدرسه مهد کودک هم داره !!!!ولی من فعلا نی نی نمی خوام ...  

 

توی مدرسه هم برای سال جدید مدیرمون داره جاهای همه و کارهای همه رو عوض می کنه ولی فکر کنم کار منو عوض نکنه ... هر چند که خودم دوست دارم یه کار دیگه ای بکنم تنوع باشه !!!! 

 

دیگه زیادی پر حرفی کردم بقیش باشه برای دفعه ی بعد ... 

بعدش هم بگم که من خیلی تنبلم حوصله ی نوشتنم نمی آد بعضی وقتا ... ولی هر روز تا از سر کار میام خونه همه ی وبلاگاتونو چک می کنم بعد به بقیه ی کاهام می رسم ... 

خیلی می دوستمتون ... مواظب خودتون باشین

نظرات 11 + ارسال نظر
مشیانه پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:47 http://ryvas.blogfa.com/

پس با این استراحتی که کردی حسابی سر حال رفتی سر کار.

می می شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 13:16

سلام عزیزم
مبارک ماشین ظرفشویی. منم واقعن یکی نیاز دارم ولی فعلن که جاشو ندارم. گذاشتم خونه رو عوض کردم یکی بگیرم واقعن لازمه
واسه بچه هم که به نظرم واقعن یه قضیه کاملن شخصیه و همه چی به خود آدم بستگی داره

پرنده خانوم شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 22:24

سلام یلدا جونم
ماشین ظرفشوییتون مبارکه
پس شما هم از این به بعد ظرفاتونو دخترتون میشوره
به به پاسپورتا هم که حاضره
اهلا و سهلا

ایشالا که خوش بگذره:*
حالا کی میرین؟
تابستون؟
بوووووووووووس:*

آره دیگه یه خانوم مهربون هر روز ظرفامونو می شوره !!!!!!
معلوم نیست کی بریم گفتن اردیبهشت !!!!
بووووووووووووس

rokhi یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 13:29 http://rokhivahami.persianblog.ir

سلام یلدا خانوم. از وبلاگ پریناز جون اینجا اومدم.
به نظر منم ماشین ظرفشوئی عالیه.خیلی خوبه بخصوص وقتی مهمون داری.راستی در مورد نی نی هم همه به منم می گن.خوش به حالت شوشو هم باهات هم نظره ولی شوشوی من همش می گه نی نی ولی من آمادگیشو ندارم.دوست دارم برای کارشناسی ارشد بخونم ولی کو کسی که من رو بفهمه.بخصوص قوم شوهر که فکر می کنن نوه یعنی اسباب بازی!
بهم سر بزن

از آشنایی ات خیلی خوشحالم .
حتما بهت سر می زنم .

فنچ سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:14 http://baghe-ma.blogsky.com

سلام یلدا جونم.
اول از همه اینکه مرسی از پست قبل که از منم اسم بردی و برام دعا کردی. انقده ذوق کردم... کاشکی زودتر می دیدمش... انقد دیر به دیر می نویسی که منم جا می مونم خب
عروسی برادر خان هم مبارک... سال نو هم مبارک... ماشین ظرفشویی هم مبارک... (همه با تاخیره٬ شرمنده!)
راستی انگار برادرت هم زندگیش مث ما بوده... ۲ سال عقد٬ یه سال هم پیش هم... حالا منم می ترسم دیگه هیشکی عروسی ما براش جالب نباشه!:( هرچند که ۹۸ درصد فامیلای ما حبه رو هنوز ندیدن!

عروسی شما باید برای خودتون جالب باشه . دیگرانو چیکار داری .
خاطره ایه که برای شما می مونه و شاید خیلی زود از یاد دیگران بره .
فقط کارهایی که خودت دوست اری رو انجام بده !!!!!!!!!!!!!
بووووووووووووووووس

محیا چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 14:14 http://yaddashthayemahya.persianblog.ir

سلام ستاره چشمک زن
سال نویت مبارک باشه
ماشین ظرفشویی مبارک. انشالا همیشه راحت باشی
بهترینها رو برایت آرزو می کنم

من هم برای تو بهترین ها را آرزو می کنم !!!!

مرجان پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 21:01 http://coral-life.blogsky.com

سلام یلدا خانوم
خوبی؟
به به به سلامتی کجا؟ من بی خبرماااااااا !
بابا نی نی که خوبه یلدا! منکه اگه میتونستم حتما می آوردم!!!!!!!!!

شقایق و حبیبی جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:14

وایییییییییییییییییییییی سلام یلدا جونی . خانمی نمی دونی الان که بعد از مدتها یهو وبلاگتو دوباره باز کردم و دیدم هستی چه قدره خوش حال شدم
اخه راستش چند وقت بعد از اخرین باری که پیشت اومدم هرچی وبتو باز می کردم پیغام می داد همچین وبلاگی وجود نداره .این قدر ناراحت شدم گفتم لابد وبتو حذف کردی .یه بار دیگه هم بعدا امتحان کردم بازم همین جوری شد .تا اینکه امشب دوباره امتحان کردم و یهو دیدم واییییییییییییی سرم چه قده کلاه رفته . البته تند ی همه پستای قبلتو خوندم هااااااااااااااااااا
عزیزم عید و همراه با بهترین ارزوها بهت تبریک می گم و امیدوارم امسال سالی پر از موفقیت و شادکامی برای خودت و اقا یاشار باشه عزیزم
می دوستمتتتتتتتتتت یه عالمه و کلی هم دلم برات تنگیده بود عزیزم

چه عجیب !!!!
منم می دوستمت و امیدوارم سال خیلی خوبی داشته باشین در کنار هم !!!!!!
مرتب بهت سر می زنم و نوشته هاتو دنبال می کنم ...

rokhi شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:06 http://rokhivahami.persianblog.ir

سلام یلدا جونم مرسی که بهم سر زدی.
گلم در مورد دبی باید بگم که شهر کوچیکی هست ولی خیلی مدرن و شیک.مراکز خریدش همه دیدنی بخصوص دبی مال که آکواریومش رو من خیلی دوست دارم.ابن بطوطه هم خوبه.امارات مال که اسکی هم داره.ساحل جمیرا خیلی قشنگه بخصوص غروبش.با توری که میرید خوب راهنمائیتون می کنه.راستش من زیاد دبی رفتم وامسال هم بیشتر به هوای کنسرت ابی و شادمهر رفتیم.کاباره هاش هم خوش می گذره.مثل کاباره تهران که عارف می خونه و کاباره شهرزاد.یازم سئوالی بود در خدمتم.

مرسی رخی جونم
هر وقت رفتنمون قطعی شد بازم ازت راهنمایی می گیرم .

ترانه شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 14:24 http://zendegihaa.blogspot.com

خوبی یلدا جون. امیدواریم به توام خوش گذشته باشه. ظرفشویی هم مبارک.
برا بچه هم وقت زیاده. موافقم که عجله نکنید.

مرسی ترانه جونم . ...

بهارنارنج و یاس رازقی یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:10 http://formyramin.persianblog.ir

خوشحالم که تونستید تعطیلات خوبی داشته باشید. ماشین ظرفشویی نو هم مبارک. از اونجاییکه این روزها کم کم داریم به فکر جهیزیه و این حرف ها میفتیم میشه ازت بپرسم چه مارکی خریدی و قیمتش چقدر بود؟
در مورد پارچه ی اون سرویس ها هم ایده ی جالبی بهم دادی. وسایل آشپزخونه بخصوص برقی ها رو نتونستم کاملا یکرنگ بگیرم. بین رنگ های مشکی و نقره ای و سفید هستن. ولی بیشتر همون نقره ای و سفید. خودمم اول دنبال یه پارچه خاکستری بودم. اما از این جنس کاملا نخی اصلا خاکستریش نبود تو بازار. بعدش گفتم قهوه ای بخرم تا لااقل به رنگ یه سری دیگه از وسایل داخل سالن بخوره! کابینت و اینا هم که هنوز هیچی معلوم نیست. خلاصه اینجوریاست که فعلا موندیم چیکار کنیم! اونوقت این ترکیب چهارخونه های درشت و ریز چجوری مثلا؟
راستی تو هم بیا بیشتر از روزانه هات بگو. از برنامه ریزی هات برای خونه داری و کارهای خونه. یه برنامه و نظم خاصی به زندگی آدم میده.

راستی در مورد جنس پارچه اش حتما دقت کن که رنگ نده و حتما نخی باشه چون در غیر اینصورت خیلی زود خراب می شه !!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد