کلی نوشتم دستگاهم هنگ کرد و همش پرید .
از این گفتم که هنوز خیلی استراحت نکردم ... سه شنبه ها یکسره از 8 تا 3 کلاس دارم و باید حرف بزنم و کلی خسته شدم .
هنوز وضعیت کاری امسال توی مدرسه معلوم نیست ... هم باید روزامو کم کنم و هم اینکه می خوام مبلغ حقوقو بالا ببرم و این یعنی کلی صرف انرژی البته برای خودم خیلی مهم نیست که اونجا کار نکنم اما نمی خوام اونا گیر کنن و اگه به توافق نرسیدیم بگردن دنبال یکی دیگه ... البته می دونم که به شدت بهم نیاز دارن مسئول پیش دانشگاهی دو سه ماهه دنبال یه نیرو می گرده که یه بخشی از کارای ما رو بلد باشه و تیز و فرز باشه که پیدا نکرده ... برای همین بدجوری لنگن ... منم که یه جای دیگه قرار داد خوبی بستم نگران اوضاع مالی نیستم بنابر این الان وقتشه !!!
امروز صبح با مدیر مربوطه حرف زدم و حسابی پزوندمش حالا تا ببینیم چی می شه !!!
امروز برای اولین بار ریحون برداشت کردم
می خواستم عکس ریحونامو بزارم که نشد !!!
امروز خواهرم میاد پیشم و فردا شب هم مامان و بابا و برادر و خواهر و خانم برادرم میان افطاری خونمون ... امروز که همش به حل امور کاری و مالی گذشت !!!
چه خوب که خواهری امده پیشت
حسابی خوشحال باید باشی
ان شاالله که مسائل کاریت درست بشه عزیزم
حتما از ریحوناتم عکس بذار