خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه 89

صبح که بیدار شدم ساعت 8 بود یاشارو بیدار کردم که بره سرکار و تند تند خونه رو تمیز کردم که به آرایشگاه برسم !!! به مامانم زنگ زدم تازه فهمیدم یه ساعت ساعتا رو کشیدن عقب !!! خیلی حس خوبی بود یه ساعت وقت اضافه آوردم !!!  

امروز باید برم آرایشگاه که برای روز بازگشایی مدارس خوشکل موشکل باشم !!!  

تولد بابام 7 مهر اما می خوایم امشب براش تولد بگیریم چون خواهرم دو سه روز دیگه می ره و دوست داشت باشه !!! باید براش کیک بپزم و قراره که بریم بیرون شام بخوریم !!!  

یه مانتو اداری شیک هم می خوام اما نمی دونم از کجا باید بخرم !!!

نظرات 2 + ارسال نظر
شکلات پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 18:13 http://mamasho.persianblog.ir

اههههههه
تولد منم شیش مهره..واسه منم کیک بپز پلیز

چشم

یلدا دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 13:38 http://www.1212123.blogfa.com

سلام یلدا جون اسم منم یلداس
با تبادل لینک موافقی عزیزم ؟
خوشحال میشم لینکم کنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد