کم کم دارم به سر کلاس رفتن با اینهمه دانش آموز عادت می کنم ... هفته اول به نظرم خیلی سخت بود اینکه چی باید بگم و حرفای عادی خودم هم از یادم می رفت !!! اما امروز خیلی بهتر بود
تو تمام این سال ها از پر کردن فرم گزینش در رفته بودم اما امروز بالاخره مچم گرفته شد و خانوم مدیر جدید مصر بود که باید همین الان پر کنی و بهم تحویل بدی ...
آخه این چند ساله خیلی اذیت می کنن و اکثر آدمارو رو رد می کنن ... منم اصلا حوصله ی این آدمای داغونی که گزینش می کنن رو ندارم
دیروز رفتیم با یاشار دانشگاه ... می دونین که دماونده !!! بعدش رفتیم یه عالمه سیب خریدیم ... واقعا که سیبهاشون فوق العاده است ... یکمی هم برای مادر شوهر خریدیم آخه هر بار می ریم می گه سیب نخریدین
اینقدر که مجبورم برای کلاسام مطالعه کنم فرصت نمی کنم درسای خودمو بخونم ... امیدوارم یکم که بگذره اوضاع بهتر بشه
سلام
من آمده ام برای ما شدن حرفی بزنم
نه بهتر است بگویم قدمی بردارم
یک قدم با من
یک قدم با تو
می شویم ما
یک سوال می تونه باب آشنایی رو باز کنه!!!
پس من منتظر تو ام
برای ما شدن
http://1man-1to-ma.blogfa.com/
سلام به یلدا خانوم.
خسته نباشی. یه برنامه بذار که درس هات نمونه.
سیب ترش و شیرین دوست میدارم
هی برنامه می ریزم و بازم چون دلم شور کلاسامو می زنه می رم طرح درس می نویسم و نمونه سوال و ...
باز درسام می مونه...
خیلی خوشم میاد از آدماهایی مثل تو که به کارشون عشق میورزند واقعا معلم بودن خیلی کار پر مسولیتی هست چون معمولا بچه ها اونم از نوع دخترش به معلم هاشون مثل یک الگو یا الهه نگاه می کنند .خانمی خدا قوت فقط از اون معلم خوش اخلاق های پایه باش
ممنون دوستم
دارم سعی می کنم مهربون باشم تو بعضی کلاسا با بچه ها دوست شدم حسابی با بعضی ها مشکل دارم هنوز !!!
خسته نباشی خانوم معلم
نوش جون
سیبارو تهنا تهنا میخوری دیگه؟!
شما هم بفرمایید سیب !!!!
ببخشید یلدا جون به دلایلی مجبور شدم آدرس امو عوض کنم.2 3 روزم اینترنتم قطع بود.این آدرس جدیده.مرسی
مرسی ... وبلاگتو دیدم اما هنوز فرصت نکردم همشو بخونم