چند روزه خیلی بی حوصله ام ... اصلا حال انجام دادن کاری رو ندارم ... دقیقا از بعد روزی که با یاشار کلی بحثمون شد و واقعا روز مزخرفی بود ( جمعه گذشته که پستشو گذاشتم ) یه حس منفی نسبت به زندگی پیدا کردم ...
امروز صبح تا مدرسه رانندگی کردم و به نظز خودم افتضاح بود یعنی دو روز نشینی باید همه ی تسلطت از بین بره ؟!!!
خیلی از خودم و شرایط فعلیم ناراضیم ... وقتی خونه ام دلم می خواد مدرسه باشم ... وقتی مدرسه ام دلم می خواد برم خونه ...
تو این تهران خراب شده با این راننده هاش سخت میهش مسلط شد عزیزم... بهترین کار اینه کهمدتی با خواهرت رفت و آمد نکنی
آره خیلی بد می رن ... نمی شه با خواهرم رفت و آمد نکنم ... چون پیش پدر و مادرم زندگی می کنه