این هفته ی پر از تعطیلات هم گذشت و تعطیلی بعدی میافته برای 22 بهمن !!!
چند وقتی می شه که از طریق یک موسسه خیریه حامی یه پسر کوچولو شدم ، پدرش کارگره و مادرش هم کارهای منزل و انجام می ده ... خیلی وقت بودم دلم می خواست حامی بشم خیلی هم از دوستان و همکارانم که تو موسسات خیریه بودن پرس و جو می کردم دوست داشتم یه جایی باشه که خیلی بهم دور نباشه ... البته وبلاگ مهربانو جان هم بی تاثیر نبود و در انتخاب این موسسه خیلی کمکم کرد ...
اطلاعات موسسه را برای شما هم می زارم تا اگه شمام مثل من مدتیه دنبال این کارین زود به نتیجه برسین ...
خوبیش اینه که شما مجبور نیستین مقدار زیادی هر بار بپردازین ... مثلا با 30000 تومان هم می شه و تا هر وقت که امکانش را داشتید و اینکه حتی می تونین هدایای غیر نقدی براش ببرین ... مثلا من ماه گذشته براش یسری لواز التحریر بامزه از شهر کتاب خریدم و بردم ... با خودم فکر کردم شاید بچه ای به این سن دلش بخواد انواع مداد رنگی و پاستل و آبرنگ و ... و یا حتی دفتر نقاشی داشته باشه اما خانوادش نتونن براش تهیه کنن ... علاوه بر پول ماهانه ای که به حساب موسسه واریز می کردم براش اونا رو هم خریدم و خودم هم از خریدنشون حسابی ذوق کردم ...
یه روز هم رفتم موسسه و اینقدر محیط گرم و خوبی داشت که مطمئن تر شدم ...
خانومی به نام خانم آقایی هستند که مسئول این بخش هستند ... می تونید مستقیم به خودشون زنگ بزنید و یا اینکه فرم اینترنتی موسسه را پر کنید و خودشون باهاتون تماس می گیرند ... من از فرم اینترنتی استفاده کردم و دو روز بعدش باهام تماس گرفتند ...
اینم لینک موسسه :
موسسه خیریه نیکوکاران وحدت
اینم آدرس و تلفن موسسه :
ایران - تهران - منطقه 08 - م. نبوت (هفت حوض) - ک. سجاد - پ. 6 - ط. اول - واحد 3
(تلفن: 77490718 ، 77490454-77492429-09104567018
اینقدر راحت و بی دردسره که حد نداره ... هر ماه مبلغ مورد نظرتون را کارت به کارت می کنید و بعد با موسسه تماس می گیرید و اعلام می کنید .
در عوض کلی خیر و برکت به زندگیتون سرازیر می شه !!!
سلام یلدا جون همه خاطراتتو خوندم از ظهر تا الان که ساعت 7/30 هستش .خیلی صبور و ملایمی خوش به حالت.من در آستانه ازدواجم و برام خیلی چیزای جالب تو نوشته هات بود.راستی نوشته های رمز دارت چرا رمز دارن؟؟؟؟؟!!!!!!!!!! و چطوری میشه رمز داشت تا اونارو هم بخونم؟
وای خسته نباشی !!! برای منم پیش اومده یه سره یه وبلاگو خونده باشم ... نوشته های رمز دار اکثرا راجع به یک دوست بوده مثلا ... اما راتشو بگم خودمم یادم نیست رمزاشون چیه ... راجع به خودم نیستن معمولا
تو هم سعی کن ملایم باشی هر چی راحت بگیری راهحت تر می گذره
سلام عزیزم..داستان زندگیت اینقدر جالب بود که من هم تحریک شدم و کلش رو خوندم..
بهت تبریک میگم به خاطر صبرها و امیدهایی که توی زندگیت داشتی و خداروشکر الان داری نتیجه ش رو میبینی
ایشالا پسر دار شدن واقعی خودت خانومی
اجرت با خدا
وای عزیزززززززززززززم
خیلی ماهی ابجی