خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

سفرنامه کیش - مرداد 92 - قسمت دوم

روز اول بعد از اینکه وارد اتاق شدیم وسایلمون رو جابه جا کردیم یکمی بیرون رو نگاه کردیم و لذت بردیم و بعد رفتیم دوش گرفتیم تا حسابی سرحال بشیم .

اینقدر هم که دریا بهمون چشمک می زد تصمیم گرفتیم اول بریم یه سر به دریا بزنیم . کیش چند تا اسکله ی تفریحی داره که توش قایق سواری و چتر پاراسل و بانانا و غواصی و جت اسکی و ... انجام می شه ، یکی از اون اسکله های تفریحی درست رو به روی هتل شایان بود و دو - سه تا ایستگاه دوچرخه سواری و یه رستوران در واقع کافی شاپ و فست فود به اسم توتی فروتی که من تعریفشو زیاد شنیده بودم . پس رفتیم پیش به سوی دریا

رفتیم به سمت اسکله تفریحی و هوا خیلی زیاد شرجی بود . محوطه ی هتل خیلی قشنگ بود ، پر بود از درخت های نخل که روشون پر از خرما بود و خیلی قشنگ بودن یه درخت هایی هم بودن که یه میوه هایی شبیه انجیر داشتند اما کوچیک تر ...


از هتل که بیرون اومدیم چون هوای توی اتاق خیلی خنک بود دوربین حسابی بخار کرده بود و عکس ها تار افتادن هر چی هم لنزشو پاک می کردم فایده ای نداشت !!!


درخت های نخل و خرماهاشون!!!

نمای کلی هتل از باغ بهشت ( اسم باغ پشت هتل ، باغ بهشت بود !!! )


خلاصه رفتیم و رسیدیم به اسکله ، هوا خیلی زیاد شرجی بود و تقریبا خیس شده بودیم اما همه چیز فوق العاده زیبا بود ، رنگ آبی دریا فوق العاده بود یه آبی خیلی قشنگ و تا تهش هم دیده می شد و پر بود از ماهی های کوچیک و بزرگ و پر از مرغ های دریایی که هی توی آب شیرجه می زدن برای گرفتن ماهی ها .

دم به دقیقه هم یکی می اومد می پرسید سوار قایق می شین یا نه !!!

تازه فهمیدم این که می گن خلیج نیلگون فارس منظورشون چیه واقعا که دریا رنگ فوق العاده قشنگی داشت . ما دبی هم رفته بودیم اما اصلا رنگ آبش اینجوری نبود و اینقدر زلال نبود .

آبی دریا

دریا از روی اسکله

نمای کلی اسکله ( تقریبا نزدیکای غروب آفتاب بود !!! )

اسکله پر از نیمکت بود که بشینی و دریا رو تماشا کنی !!!

و این هم از ما دو نفر ... در آستانه دهمین سالگرد عقد ... شاید فردا یه پست رمزدار گذاشتم برای دوستان قدیمی که دو سه تا عکس از خودمون باشه بدون فیلترینگ !!!

تقریبا 1 ساعت توی اسکله قدم زدیم و عکس گفتیم و منظره ها رو تماشا کردیم و اینقدر که هوا شرجی بود علاوه بر اینگه کلی خیس می شدی ، نمی تونستی راحت نفس بکشی و خیلی دیگه داشتم از حال می رفتم .

توی هواپیما هم غذای درست و حسابی ندادن یه ساندویچ کوچولو بود که توش سالاد مرغ و کرفس بود و یک آب میوه بدمزه و یک ژله ی کوچولو ، ما هم که ناهار نخورده بودیم دیگه حسابی گشنه بودیم ، رستوران توتی فروتی هم قبل از افطار باز نبود گویا ، تصمیم گرفتیم زود بر گردیم هتل و از فست فود هتل یه چیزی بگیریم و بخوریم .

توی هتل هر چی که می گرفتی 25 درصد هم به عنوان سرویس می کشیدن روش !!! به طور کلی غذا توی کیش خیلی گرون بود و تقریبا اکثر جاها بی کیفیت و بد مزه ...

دو تا پیتزا سفارش دادیم و برگشتیم توی اتاقمون ، تقریبا یک ربع بعد غذامون رو آوردم و ما مبل و میز اتاق رو برگردوندیم به طرف دریا ، و من اینقدر گشنه ام بود که تند همه ی غذامو خوردم ...

بازار زیتون خیلی نزدیک هتل بود و بعد از اینکه غذا خوردیم رفتیم اونجا ، فکر نکنم بیشتر از 10 دقیقه اونجا مونده باشیم ، کلا بازرهای کیش به جز مرکز تجاری و پردیس 2 به درد نمی خوردن و واقعا فقط آشغال می خروختن اونم با قیمت های بالا !!!


ادامه دارد !!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد