خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه 197

سلام به همه ی دوستان 

هفته ی گدشته یکمی مریض شدم ... گلوم درد می کرد و یکمی تب کردم ووو محلش نذاشتم ، نه دکتر رفتم نه قرصی خوردم   ... اما هی خوب نشد ، گلودردم خوب شد ها اما گاهی یکم درد می گیره و بینیم کیپ می شه و سرم هم درد می گیره و سنگینه ... تا من باشم که به موقع برم دکتر 

هوا هم که حسابی سرد شده و هر چی می چوشم بازم سردمه 

چند وقته با خودم یه تصمیم هایی گرفتم ... قضیه از اونجا شروع شد که قراردادهای کاری امسال را مدیرمون داشت می بست ... بعد من از اونجایی که فضولم فهمیدم حقوق ها رو و مثل همیشه کلی داغ کردم ... اما بعدش با خودم تصمیم گرفتم امسال با خدا قرار داد ببندم ، اعتراضی نکنم و صبر کنم تا خدا خودش برکت همین مقدار کم را زیاد کنه برام ... باور نمی کنید که معجزه را دارم به چشمای خودم می بینم ... پولایی از جاهایی که فکرشو هم نمی کنم برام می رسه و چنان برکتی پیدا کرده که فقط خدا خودش می دونه !!! مثلا می خوام یه چیزی بخرم بعد یهو وقتی من انتخابش می کنم دوستم می گه تو پولشو نده کادوی تولدته ... بعد میام دوباره اون پولو برای یه چیز دیگه خرج کنم یهو مامانم می گه نمی خواد پولشو بدی ... یا یهو یه کاری جور می شه که یه پولی بابتش به دستم برسه ... خلاصه که به این نتیجه رسیدم که چرا توی تمام این سال ها من با خدا معامله نکرده بودم ؟!!! حتی قضیه ی اون وامه که هفته ی پیش نوشته بودم بعد از این قضیه بود !!! یا حتی از اون عجیب تر ، یه پولی یدفعه ای به حساب یاشار ریختن حالا خیلی زیاد نبود ها ... اما نمی دونست از کجاست و بابت چیه ... خلاصه فهمید بابت یه کاری بوده که قدیما کرده بوده و امیدی به گرفتن پولش نداشته ... خلاصه انگاری یدفعه ای خدا در رحمتشو باز کرد ... خیلی وقت بود که از ذوی حکمت درها رو بسته بود در رحمتم باز نمی کرد برامون ... 

امیدوارم همتون یه همچین چیزایی رو تجربه کنین ... حتی شده برای مدت کوتاهی ... آدم یهو حس می کنه واقعا یکی هست که نگاهش کنه !!! من مدت ها بود خیلی افسرده و غمگین شده بودم و احساس تنهایی می کردم ... به هر دری می زدم بسته ی بسته بود ... حالا دیگه بعد اینکه بی خیال همه چی شدم و با خدا معامله کردم ... انگار یهو منو دید و دستمو گرفت ... هر چند کوتاه و کم ... اما یه امیدی در من زنده شد !!!

حالا هم با اونکه گاهی حرص می خورم از دست مدیرمون با این قرارداد بستنهاش ... اما یهو یادم میاد که به من چه ... من با خدای خودم معامله کردم ... اون هر کاری دوست داره بکنه و هر چقدر دلش می خواد تبعیض قائل شه !!! 

خدایا کاش تو همیشه ما رو ببینی ... دستمونو بگیری و بغلمون کنی ... مثل یه بابای خوب و مهربون 


نظرات 6 + ارسال نظر
آزاده شنبه 10 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:18

ایشالله همیشه برکتش براتون بباره .... چقدر خوب آدم وقتی خدا رو داره احساس تنهایی و نیاز به غیر نمیکنه...

مرسی آزی جان

Sara شنبه 10 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 18:03

یلدا جون خیلى خوشحال شدم دیدم مطلب جدید دارى. خیلى نوشته هات رو دوس دارم و کلى الکو من هستى، من تو زندکى خیلى به مشکلات برخوردم و همسرم هزار بار کار عوض کرده، الان بعد از ٤ سال بلاخره یه کار بهتر بیدا کرده که ٦ ماه آزمایشى هست. میدونى ، وقتى به کذشته نکاه میکنم غمکین میشم که خیلى ها از اول زندکى شوهراشون کار داشتن و واسه خودشون خانم خونه بودن ولى من از روز اول خیلى سخت کار کردم، همش میخواستم این سال ها جدا بشم ولى خب همسرم خیلى خوش قلبه و دلم نیومده. امسال به امید خدا همه جى بهتر بشه، منم با خودش معامله میکنم،

منم همه ی این مشکلاتی که تو گفتی رو داشتم از کار عوض کردن تند و تند تا مشکلات مالی و کار کردن زیاد خودم و ...
اما همسرومو دوست دارم ... و این به نظرم خیلی مهم تره ... چون دوستایی دارم که مشکلات منو ندارند اما هنوزم از زندگیشون راضی نیستن !!!
امیدوارم مشکلاتتون زود زود حل شه و از زندگی لذت ببرین حسابی

لبخند یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 12:16

یلدا چه احساس خوبی پیدا کردم با این پستت
عزیزم زندگیت سرشار از برکت

خودم هم خیلی حس خوبی داشتم وقتی می نوشتمش

سارمونلا دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 08:50

منم به این قضیه معامله با خدا اعتقاد دارم.امیدوارم خدا همیشه پشتتون باشه عزیزم

سارمونلا دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 08:51

راستی شما گفتین که دوستتون دانشگاه قبول شده ؟

آره ... دانشگاه البرز قزوین

شیرین یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 11:39

یلدا جان وقتی با خدا معامله میکنی حتی دقیقه هات هم پر برکت میشن منم این حسای تو رو تجربه کردم عالی هستن .... اما مدتی بود فراموششون کرده بودم اصن معامله با خدا رو یادم رفته بود .... مرسی یادم انداختی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد