خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه 206

چهارشنبه تولد یاشار را توی خونه ی مامان و باباش گرفتیم ... تازگی ها نزدیک خونمون یک شیرینی فروشی باز شده که خیلی قشنگه و شیرینی هاشم هم خوشمزه اند و هم خیلی قشنگ ... از اونجا برای اولین بار کیک گرفتیم و علاوه بر خوشکل بودن خیلی خیلی هم خوشمزه بود ... یه تولد هم هفتهی دیگه خونه ی مامانم اینا می گیریم ... که با روز پدر یکی می شه احتمالا ...

دیروز هم بعد از مدت ها تونستیم با دوست های مدرسه ی منحل شدمون دور هم جمع شیم ... راستش یکی از دوستان شهریور گذشته عروسیش بود و بعد از اون قرار بود که ما بریم خونش و به دیدنش ... اما اینقدر برنامه هامون جور نبود که نمی شد بریم ... این دوستم از بس که هم خودش و هم همسرش ناشی بودن یک ماه بعد از ازدواج باردار شده و الان 28 هفته بارداری و بچه اش تیر ماه دنیا میاد ... خلاصه که حسابی خوش گذشت و حرف زدیم و گفتیم و خندیدیم ... 


نظرات 3 + ارسال نظر
دوشیزه باران جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 18:44 http://doshizebaran.blogfa.com/

عزیزم بیشتر پست هات رو خوندم ، چقدر خوبه که خاطرات رو مینویسی

نیلوفر جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 18:45 http://emco36.mihanblog.com/

سلام یلدا مر30 سایتتون عالییییییییییه
ادامه بده دیگه هر روز سر میزنم چیزی نمی بینم
پیش منم بیا

دوشیزه باران جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 18:45 http://doshizebaran.blogfa.com/

راستی من دارم داستانِ زندگی خودم رو مینویسم ، اگر دوست داشتی خوشحال میشم توهم این داستان رو بخونی
منتظرِ حضورت هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد