خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه ۱۴

امروز خیلی خوب بود ... صبح که رفتم مدرسه هیچ کسی نبود جز خودم و یک دانش آموز که باید امتحان تجدیدی می داد و من به خاطر اون رفته بودم ...   

اون امتحانشو زود داد و رفت و من موندم تنهای تنها توی یک مدرسه ی خیلی بزرگ ...  

کلی از کارای عقب افتادمو انجام دادم ... خوبیش این بود که کلی انرژی داشتم ... آخه گاهی وقتا اصلا حال و حوصله ی کار کردن ندارم ...   

تا ساعت حدودای ۵/۱۱ کارامو کردم بعدش یهو یه صداهایی می اومد ... کسی هم نبود ... ترسیدم ... دیگه باروبندیلمو جمع کردم و اومدم خونه   

میز کامپیوترمو یادتونه که توی آشپزخونه بود ... حالا اومده توی اتاق خواب .. خیلی جای دنجی پیدا کردم ... یاشار هی می گفت بیار بزارش بغل کامپیوتر من ... اما اونجا هی می خواست توی کارای من سرک بکشه ... گفتم نمیام اونجا ... یه جای دنج می خوام . خلاصه که یک کمد بلند داشتیم بردیم گذاشتیم توی آشپزخونه و میز کامپیوترو آوردیم توی اتاق خواب ... هم اتاق خواب بزرگ تر و دلباز تر شد ... هم جای من دنج تر شد و هم می تونم هر وقت که دلم خواست روی تخت بخوابم و فیلم ببینم ... 

نظرات 5 + ارسال نظر
آلما یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 20:15

منم اگه حال داشته باشم کارای عقب افتادمو انجام بدم عالی میشه

moh3en یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 20:46 http://www.30tfun.com

سلام خوبی؟
عجب وبلاگ باحالی داری ممنون
به منم سر بزن
راستی اگه تبادل لینک میکنی منو با عنوان شهر سرگرمی و دانلود لینک کن بعدش لینکت رو برام بفرست
راستی به کاربران هدیه وی پی ان رایگان میدم پس حتما بیا

می می دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:14

WOOOOOOOOOOW
یه جای دنج واسه کامی
من که یه لب تاب زاقارت داریم که هیچ جایی واسش پیدا نمی کنم که دنج باشه. خوش به حال کامیت شده ها

تو هم بگرد شاید یه جای دنج یه گوشه کناری براش پیدا کنی

پرنده خانوم دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 14:26 http://purelove.blogsky.com

مباااااااااارکههههههههه
وااااااای چه خوشگله قالب وبلاگت یلدا خانومی
خیلی دوست داشتنیه

دلم واسه اون دانش آموز که اومده بود امتحان بده سوخت

چه جای دنجی!
خوب کاری کردی

دلت براش نسوزه !!! تمام سالو درس نخونده حالا مجبوره جورشو بکشه دیگه !!!!

بادوم دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:21 http://almondandhazelnut.blogfa.com/

یلدایی کار تو مدرسه به نظرم خیلی از جاهای دیگه باید بهتر باشه نه؟
آخ من عاشق این که دراز بکشم و فیلم ببینم
میگم نکنه یه دفعه آقا یاشار بیاد کنار تو
مثل لامپ ه میشه هاا
می بینه جات خیلی دنجه

ای بابا کار از این کارا گذشته ... چند شب پیش اومده بود روی تخت خوابیده بود می گفت چقدر جات خوبه ... بعدش به من گفت تو برو با کامی من کار کن ... من اینجا بخوابم فیلم ببینم ... فکر کنم تا چند وقت دیگه جای کامپیوترامونو عوض کنه !!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد