خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه ۳۹

امروز از اون روزایی که اصلا نمی شه طرف من اومد ... بد اخلاق و عصبانی و بی حوصله ام ... 

حالا فکر کنینی تو این گیر و دار ... امروز قراره که تعدادی از دوستای دوره ی ابتدایی و راهنمایی ام رو ببینم ... بیچاره ها از کلی قبل برنامه ریزی کردن ... کلی هم برنامشونو با من چک کردن که حتما من باشم ... و حالا هیچ بهونه ای برای نرفتن ندارم !!!! اما اصلا حال و حوصلشو ندارم ... سرم درد می کنه ... صبح به یاشار می گم ... دلم می خواد برم یه جایی ... مثلا یه غار که تنهای تنها باشم اونجا ... هیچ موجود زنده ای هم نباشه ... سکوت مطلق و آرامش ... بعد که آروم شدم برگردم ...  

۴ روز تعطیلات گذشته هم که همش یاشار مریض بود و خودم از اون بدتر ... نمی دونم چرا اینقدر خسته ام ... با هیچ استراحتی خستگیم در نمی ره ... و در حال حاضر در افسردگی کامل به سر می برم که البته خودم می دونم که دلیلش تغییرات هورمونیه !!!! که دیگه داره دیوونم می کنه !!!  

تازه الان باید پاشم خونه رو مرتب کنم ... بعدش هم برم آرایشگاه ... فکر کنین قراره یه سری آدمایی رو ببینم که تقریبا ۱۶-۱۷ ساله ندیدمشون ... فقط از طریق فیس بوک با هم در ارتباط بودیم ... هفته ی پیش دوست داشتم برم ها !!!! اما امروز حسابی قاطی ام ... حوصله ی خودمم ندارم ... چه برسه به اونا !!!! هممون کلی تغییر کردیم ... بزرگ شدیم ... خیلهامون ازدواج کردیم ... اما بچه فکر کنم کسی هنوز نداشته باشه !!!! و البته خیلی ها هنوز ازدواج هم نکردن ... به هر حال امیدوارم تا بعدازظهر حوصله پیدا کنم !!!!  

دیگه من برم یکم انرژی مثبت جمع کنم که بتونم به کارام برسم ...

نظرات 4 + ارسال نظر
سمانه یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 http://samaneh2mehdi.persianblog.ir

سلام عزیزم.خدا بد نده .چی شده خانومی؟؟ایشا الله زودتر سر حال بیایی.مال خاله پری نیست؟؟

ماله همونه که گفتی !!!!!!!!!

فنچ یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 15:31 http://baghe-ma.blogsky.com

چه با حال... بعد از 16-17 سااااااااال؟؟ واااااااای خدای من:)
غیر از مشکلات هورمونی مال آلودگی هوا هم هست. مواظب خودتون باش عزیزم:*

آره بعد از ۱۷-۱۸ سال و اگه بدونی چقدر خوش گذشت !!!!!!!!!!
آره مال آلودگی هوا هم هست ....

پرنده خانوم دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:28

وااااااااای چه هیجان انگیز:بعد از 16-17 سااااااااااال
چطور بود؟ خوش گذشت؟
فکر کنم وقتی رفتی سر قرار، حالت خوب شده یلدا جونم
مواظب خودت باش، یکم استراحت کن، بدون اینکه به چیزی فکر کنی
میبوسمتتتتتت:*

آره خیلی هیجان انگیز بود ... خیلی زیاد خوش گذشت ... انگار دوباره هممون بچه شده بودیم ...
آخه نمی شه استراحت کنم ... یه عالمه کار و درس دارم ...

ریمیک سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 14:57 http://del-neveshtehha.blogsky.com

یلدا جونم
فکر کنم این خستگی و بی حوصلگی به خاطرِ آلودگی هواست !!!!!!!!!
مواظب خودت باش پیشی

چشششششششششششششششم!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد