خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه ۵۷

این روزا انگار همه غم و غصه دارن ... هر جا می ری ... هر کار می کنی دل همه پر از غم و غصه است ... غم و غصه هایی که باور نمی کنی اون آدما گرفتارش شده باشن ... امیدوارم خدا خودش همه چیزو به خیر بگذرونه !!!! دوباره همه شاد باشن و از خوشی ها شون بگن ...  

به هر حال من امروز تعطیلم و می خوام خوش بگذرونم ...  

در این چند روز گذشته از اونجایی که حقوقامونو داده بودن هم مال منو و هم مال یاشارو کلی خرید کردیم... هم من ... هم یاشار ... و حالا کلی شادم ... البته می دونین که آدم هر چی می خره دوست داره باز هم بخره ... به خصوص الان که اکثر جاها حراج کردند و می شه بین لباساشون یه چیزای خوبی هم پیدا کرد ...  

مدتیه دلم می خواد برم یه بلایی سر موهام بیارم ... منظور از بلا اینه که یه تغییراتی بدم ... مثلا کوتاهشون کنم یا یه کار دیگه !!!! یکی از همکارام خالش آرایشگاه داره ... بهش گفتم بژرس ببین برای هایلات با تخفیفات ویژه چند می گیره ... باهاش حرف زد گفت با تخفیفات ویژه ۳۰-۴۰ ... اما هنوز مطمئن نیستم که دلم می خواد این کارو بکنم یا نه ... آخه کلا یاشار با هر گونه تغییر در رنگ مو خیلی موافق نیست ... من رنگ چشمام روشنه ... البته منظورم سبز و آبی نیست ها ... عسلیه روشنه !!! و وقتی ابروهامو رنگ می کنم یا موهامو هم رنگ چشمام می کنم خیلی بامزه می شم ... خودم دوست دارم ... اما یاشار می گه وقتی ابرئهاتو رنگ می کنی عین دهاتی ها می شی !!!! حالا من موندم که چیکارش کنم ... از طرف دیگه هر وقت ابروهامو رنگ می کنم همه ی همکارا و دوستام می گن چقدر بهت میاد و اینکه چرا همیشه ابروهاتو رنگ نمی کنی ؟  

البته در هر صورت همسر مهمتره ... اما از اونجایی که دو تا عروسی در پیش داریم ... یکی عروسی دوستم و یکی هم عروسی پسر عموم دلم می خواد یه کارایی بکنم ... حداقل اینکه موهامو یه مدل جدید کوتاه کنم ... کوتاه کوتاه هم نه ... اما از دستشون خیلی خسته شدم ...  

خیلی وقته آرایشگاه نرفتم و خیلی هم تنبلیم میاد !!!  

نظرات 3 + ارسال نظر
❤ نــــامزدیـــنگـــ ❤ یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 17:09 http://nAmzaDing.Blogfa.cOm

سلام .. جالبه
من شما رو نمیشناسم ولی تو لینکاتون هستم

خب من می شناسمت ... قبلا هم چند بار برات کامنت گذاشتم ... اما نه زیاد !!!
تو هم اگه دوست داری می تونی منو بشناسی ... اما اجباری در کار نیست

محیا دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:29

وقتی دلت میخواد یه تغییری بدی حتما این کارو بکن. خوب بهتره یه جوری باشه که دوتاییتون راضی باشید.

آره باید ببینم نقطه ی مشترک نظراتمون چیه بعد تصمیم بگیرم

پرنده خانوم سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:10

خریدات مبارکه آبجی یلدا:*

به نظر منم بهت میاد
آخی یلدای چشم عسلی دوست داشتتنی


منم میخوام برم موهامو فر کنم
اما یکم میترسم که بعدش موهام خراب بشه یه وقت:(
هنوز مرددم:)

به هر حال فر کردن مو مواد شیمیایی داره دیگه ... یه جای خیلی خوب برو که خیالت راحت باشه ... ولی فکر کنم فر بهت خیلی بیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد