خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه ۵۸

امروز صبح که از خواب بیدار شدم ... خواستم تند تند آماده شم و یاشار رو بیدار کنم که با هم بریم ... خیلی خسته بود و اصلا بیدار نمی شد ... وقتی هم که کم کم هوشیار شد ... هی منو پیش خودش نگه می داشت ... دلش نمی خواست بره انگار ... ولی من باید می رفتم و خودش هم همینطور به خاطر همین گفتم گور بابای مدرسه یکمی دیرتر می رم ... و این شد که اس ام اس دادم به همکارم و ساعت ۹ رفتم ... ولی عوضش روز با آرامشی رو شروع کردم ...  

تو مدرسه هم خیلی کار زیادی انجام ندادم ... گفتیم و خندیدیم ... جشنواره غذا هم بود ... هر سال چند باز جشنواره غذا داریم که بچه ها از خونه هاشون چیزهای خوشمزه مثل دسر و کیک و حتی غذا های خوشمزه میارن ... دیگه منم با خودم ناهار نبرده بودم و سالاد ماکارونی خریدم و پیراشکی و ... بعدش پولاش به نفع یه خیریه جمع می شه  

پرشین وبلاگ هم یه لینک داره برای انتخاب یکصد وبلاگ نویس برتر زن که می تونین اسم ۵ تا از وبلاگایی که دوست دارین رو بنویسین ... انتخاب بین این همه دوستای خوبی که دارم خیلی سخت بود ... ۵ تا خیلی کمه وقتی یه عالمه وبلاگو می خونی و همشونو دوست داری !!!! می تونین روی اون قسمت صورتی کلیلک کنین و برین رای بدین !!!

باز هم فردا تعطیلم ... چقدر امروز هوا خوب و آفتابی بود ... خیلی دوستش داشتم ...

نظرات 8 + ارسال نظر
آلما سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:28 http://WWW.ALMAA.BLOGSKY.COM

آره رای دادن خیلی سخت بود
همش ۵ تا
در ضمن من اساسی این جشنواره غذاتونو دوست دارم


آره منم خیلی دوست دارمش !!!! خیلی خوراکی های بامزه ای میارن ... فقط ایرادش اینه که زنگ ناهار برگزار می شه و تو نمی تونی اونهمه چیزو یه جا بخوری !!!!

پرنده خانوم سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:06

واای چه کار خوبی کردی یلدا جونم
ایتقده حال میده این سورژرایزای ناگهانی واسه خود آدم

این جشنواره غداتون چه ایده جالبیه:)
یعنی همه همکارا غذا درست میکنین میبرین مدرسه؟
چه جالب:)
منم خیلی دوست داشتم:)

یلدا جونمممممممممممم
دوسمت دارم
الان میرم یه رای خوشگل بریزم به حساب وبلاگ خوشگلت

توی جشنواره غذا مامانای بچه ها غذا درست می کنن و یا خود بچه ها و میارن و می فروشن

سرخابی سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:36 http://araz26.blogfa.com

جشنواره غذا همیشه سر کیفم میاره...مخصوصا با همچین هدفی...

اوهوم خیلی !!!!!!

مرجان سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 19:58

سلام
من هستم که
تو کم پیدایی!!!

باران چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:27 http://khateratemanoto.blogfa.com/

سلام
امشب خوابم نمیبرد....رفتم سراغ آرشیو وبم!دوست داشتم اولین نظرایی که تو وبم داده شده را بخونم و ببینم اونا هنوز هستن یا نه!اما بیشترشون نبودن...یا وباشون حذف شده بود یا ماه ها بود دیگه نمینوشتن!
یلدای عزیز تو مرداد ۸۸ واسم نظر داده بودی...
اینم متنش:
.....................
سلام باران جان
چقدر با احساس هستید .
یادتون باشه عشق همیشه نیاز به مراقبت داره . یه روزی که با هم همخونه شدید ( که امیدوارم زود زود باشه ) مواظب عشقتون هم باشید .
http://khaterestoon.blogsky.com
..............................................
خوشحال شدم وقتی دیدم هستی و مینویسی...دلم خواست بیام و بهت بگم من از عشقم به خوبی مواظب کردم و الان ۶ ماهه با هم ازدواج کردیم!!!دوست دارم بازم بیا وبت......

چه بامزه ... کلی شاد شدم از کامنتت

می می چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:58


جشنواره غذا به نظرم باید خیلی خیلی جالب باشه

اوهوم خیلی بامزه و خوشمزه است !!!!

جوجو چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 17:09 http://alahman.blogfa.com

سلام عزیزم!
خوبی؟!
من نتونستم اسم بدم تو این سایته!
واقعا سخته ....انتخاب!

بعله که سخته !!!

جوجو یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 http://alahman.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد