خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه 112

الان داشتم با خواهرم چت می کردم  

دو شنبه هفته ی آینده میاد  

خوبه یه تنوعی می شه و یکم سرم گرم می شه ... چند وقته همش با غم آدما روبرو می شم ... همه مشکل دارن ... خودم هم که توی این مدرسه ی جدید کم مشکل ندارم ... مدیر قبلی ول کرده رفته اینیکی دیوونه ی کامل ... می خواد سیستم مکتب خونه راه بندازه ... کلافم کرده دیگه

نظرات 2 + ارسال نظر
نانا شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 21:29

چشمت روشن عزیزم:*

آلما یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:24 http://almaa.blogsky.com

چشمتون روشن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد