خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

تولد 31 سالگی همسر

امروز تولد 31 سالگی همسرمه ... چه روزهایی رو کنار هم گذروندیم ... از 19 سالگیش کنار همیم ... چقدر با هم بزرگ شدیم و الان واقعا برام باورش سخته که داریم اینقدر تند و تند بزرگ می شیم ... اینکه همراه زندگیم ... همونی که یه روزی 18-19 سالش بود که دیدمش الان 31 ساله می شه !!!  

امشب برادرم و خانومش میان و مهمون ما هستند ... قبل از اینکه برم مدرسه  دومی ... ( آخه از ساعت1 تا 3 اونجا کلاس داشتم ) سر راه براش یه شاخه گل رز سفید با لبه های صورتی خریدم و بهش زنگ زدم که ساعت 3 بیاد دنبالم تا با هم بریم خونه و سر راه هم کیک کاکائویی بی بی بخریم ... 

بقیه ی ماجراها رو بعدا براتون تعریف می کنم  

نظرات 1 + ارسال نظر
آزاده پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 http://bekasinagoo.persianblog.ir/

عزیزم رسیدن مامان بابا به خیر ان شااله همیشه سایشون بالای سرت باشه. تولد همسرت هم مبارک ا شااله سالهای سال همین طور خوشحال و خوشبخت کنار هم زندگی کنید. مال ما که تباه شد.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد