خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه 126

هفته ی گذشته به خاطر تعطیلی های زیادش خیلی زود گذشت ... 5 شنبه شب مادرو پدر شوهر به همراه دو برادر شوهر اومدن خونمون به صرف شام ... تا ظهر که داشتم نصفه ی باقیمونده ورقه هامو صحیح می کردم ... بعدش پاشدیم رفتیم که یکمی خرید کنیم و جای همگی خالی بادمجون پلوی معروف پردیس هم خوردیم به عنوان ناهار ...  

شام لازانیا درست کردم و زرشک پلو ... لازانیا رو برادر شوهر خیلی دوست داره ... یعنی واقعا عاشقشه ...  

روز خوبی بود روی هم رفته ... یه پای سیب خوشمزه هم درست کرده بودم ... از کیک قبلی هم نصفش مونده بود . 

فردا ظهرش خونه ی مامانم اینا بودیم به صرف ناهار ... به محض ورودمون آهنگ تولدت مبارگ گذاشتن و ... ناهار خوردیم و بابام کیک خریده بود ... مراسم کیک بری و ... برگزار کردیم ... کلی هم فیلم و عکس گرفتیم و بعضی هاش کلی خنده دار شده بود و خاطره ی قشنگی بود ...  

خلاصه که امسال همسر 3 تا تولد داشت ... و کلی بهش خوش گذشت ... 

بعدش هم کلی ازم تشکر کرد...  که براش تولد گرفتم و ...

 

از فردا هم کم کم جشن های روز معلم شروع می شه ...  

اولیش فردا ناهاره توی مدرسه ی جدید که من نمی تونم برم و باید برم دانشگاه  

دومیش سه شنبه بعد از ساعت ناهاره که جشن مخصوص دانش آموزاست توی مدرسه ی جدید ...  

سومیش چهارشنبه است که جشن بچه های اونیکی مدرسه است که بهم کارت دعوت دادن ... که بازم چون سرکلاسم نمی تونم برم . 

آخریش هم باز به صرف ناهار روز 5 شنبه در یک تالاره که مربوط می شه به مدرسه ی قدیمی

نظرات 2 + ارسال نظر
آزاده دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:06 http://bekasinagoo.persianblog.ir/

یلدا جون پیشاپیش روزت مبارک

ممنون دوستم

یک معلم چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 20:30 http://jafari58.blogfa.com/

اووووواه چقدر جشن ! حسابی خوش به حالتون شده ها ایشا الله همیشه شاد باشید . به به هنرمند هم هستید من عاشق پای سیبم

ممنون
آدرس بدین براتون درست کنم بفرستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد