خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه ۱۳۲

دیشب مامانم تنها بود قرار شد یاشار بره دنبالش و بیاد خونه ی ما ... منم تا رسیدم خونه مجبور شدم اون خونه ی کثیف رو حسابی تمیز کنم و گرد گیری و جارو و بخارشو و... از همه بدتر توالت بود که باید اساسی شسته می شد ...  

یاشار هم زودتر اومد کلی وسایل رو جا به جا کرد و بعد رفت دنبال مامانم ... برادرم و خانومش هم اومدن شام هم یاشار گفت برگر ذغالی درست می کنم و خودش همه چی رو خرید و من فقط ماست و خیار درست کردم و از ریحونای خودم چیدم و سفره رو حاضر کردم ... بیچاره یاشار قرمز قرمز شده بود از گرمای ذغال ... 

اینقدر هم خسته بودم که حد نداشت خداروشکر خانم برادرم هم خسته بود و نسبتا زود رفتن یعنی ۱۱  

امروز هم رفتم یه سری از خریدای مهمونیمو کردم ... مهمونی هم از دوشنبه افتاد به سه شنبه  

شکلات تلخ خریدم و مواد تزئینی و شابلون برای روی کیک که با ژودر قند تزئینش کنم ... اینقدر شابلوناش جالبه خیلی دوستشون دارم  

الان هم یاشار رفته فوتبال و من تازه می خوام برم شام درست کنم که وقتی برگشت بخوره  

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:40 http://zendegiyemaryam.blogfa.com

سلام یلدا خانم
خسته نباشی از تمیز کاریه خونه
یه چیز جالب بعد از مدتها که وبلاگتون شده بود خاطرات مدرسه باز برگشتید به روز نوشتای اتفاقای زندگی و خونه
هر جور بنویسید دوووووووووووسسسسسست دارم
بووووووووووووووووووووووووووووووووس

آره می دونی الان کمتر می رم مدرسه ... بیشتر از خونه می نویسم اما وقتی زیاد می رم مدرسه خب خاطرات اونجا پر رنگ ترند و خونه تکراری می شه برای خاطره نویسی ...

لبخند شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:54 http://www.mypromisingfuture.blogfa.com

عکسای هنرمندی های مهمونی رو اگر تونستی بذار
حسابی خوش بگذره

احتمالا فقط کیک می پم و زیاد خودم رو اذیت نمی کنم ... اما چشم حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد