خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه 155

دیروز صبح رو خونه بودیم و یکم به کارهای خونه رسیدگی کردیم . ساعت 6 رفتیم پیش مامان و بابام ... برادرم هم اونجا بود . مثل همیشه یکم بازی و شام و گفتگو و برگشت به خونه  

امروز هم صبح زود باید می رفتم مدرسه ... کلی هم کار داشتم اما انجام نشد و موند برای فردا ...  

یه جلسه ی خوب گروهی هم برگزار شد که همه مشکلاتشون رو مطرح کردند و خیلی امیدوارم که امسال سال خوب و شادی باشه از لحاظ کاری ...  

نظرات 1 + ارسال نظر
لبخند یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 13:28 http://www.mypromisingfuture.blogfa.com

سلام یلدا جون
الان بهتری؟
انشااا... که نگرانیت بیمورده

بهترم خدا رو شکر
امیدوارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد