خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

خاطرات روزانه یلدا و یاشار

ماجراهای زندگی یلدا و یاشار

روزانه 131

وقتی دنبال چند تا دستور بامزه برای عصرونه می گردی کلی چیزهای جالب پیدا می کنی ... دلم خواست یه مدت بیکار باشم همشونو درست کنم ...  

اما حتی فکر نکنم برای مهمونی هم اونقدرا وقت داشته باشم .  

هر گونه دستور راحت و جالب و سریع پذیرفته می شود !!! 

دیروز هم خودم یه کارت دعوت قشنگ برای مهمونی طراحی کردم توی ادامه مطلب می زارم ... اون پایینش هم اسمم و آدرس خونمونه چون نمی خواستم رمز دار کنم پستو اونجوریش کردم !!! 

ادامه مطلب ...

روزانه 130

خب امروز اولین روز بعد از امتحانا بود ... یک هفته ی آخر مرخصی داشتم و نرفته بودم سر کار ... امروز رفتم .  

دوستامو برای هفته ی آینده دوشنبه دعوت کردم خونمون و می خوام برای یکی از دوستام که تولدش نزدیکه تولد سورپرایزی بگیرم .  

مهمونی هم جوونانه است . باید حسابی به تمیز کاری خونه برسم . فردا هم توی آموزشگاه کلاس دارم .  

اینقدر حس خوبی دارم که میام خونه و می تونم به کارهای دلخواهم یا کارهای خونه برسم و شام و ناهار درست و حسابی درست کنم .  

دیروز کلی عکس دانلود کردم می خوام برای مهمونی کارت دعوت درست کنم .  

کیک هم قراره خودم بپزم .  

اون پیراهنی که مامانم از ایتالیا برام آورده بپوشم و دلم می خواد اگر وقت داشته باشم یه عصرنه ی بامزه هم براشون درست کنم .  

راستی شماها می دونین از کجا می شه فلاسک خوب خرید که حدود 1 لیتری باشه و آب را تا 8 ساعت گرم نگه داره و قیمتش هم مناسب باشه !!!!

سلاممممممممممممم دوباره

سلام به همه ی دوستای خوبم  

من دوباره برگشتم  

امروز آخرین امتحانم رو هم دادم و الان حس آدمی رو دارم که آزاد شده ... یادتون بیارین اونوقتهایی که بعد از ۱ ماه امتحان که حبس بودین و فقط باید درس می خوندین ... بعد از آخرین امتحان چه حال خوبیه !!! 

الان یه لیست بلند بالا از کارایی که باید انجام بدم از جمله تمیز کاری خونه و ... و کارایی که دوست دارم انجام بدم درست کردم ...  

دوشنبه آینده هم می خوام دوستامو دعوت کنم و در واقع می خوام برای یکیشون تولد بگیرم ...  

توی این مدتی که نبودم اتفاقات خاصی نیافتاده چون همش داشتم درس می خوندم یا سر کار بودم  

تنها اتفاق مهمش این بود که توی همون مدرسه اولی که بودم بهم پیشنهاد یه سمت خوب شده و در واقع یه روز جمعه مدیرمون زنگ زد و کلی باهام حرف زد که اگه به جایی هنوز قول ندادی قول نده و فلانی ( یکی از همکارام ) می خواد بره و ما باید به جاش یکی رو بزاریم فکر کردیم تو بهترین گزینه هستی که نیروی جدید هم نگیریم و اون معاونت آی تی کل مجتمع هست !!!  

البته من اولش یکمی تاقچه بالا گذاشتم که باید شرح وظایفش رو بدونم و ... اما خودم خیلی این کار رو دوست داشتم ... فکر می کنم بار کاریش کمتره... حقوقش بیشتره و کاریه که بیشتر به رشته ام نزدیکه هر چند قبلش هم کارم بیشتر مربوط به کامپیوتر بود اما خب این تخصصی تره و شامل بخش های خیلی بیشری می شه و از اونجایی که مدرسه ی ما جزو یک مجموعه از مدارس هست که نسبتا معروفن رزومه ی کاری خیلی خوبی محسوب می شه همینطور تجربه ی کاری خیلی خوبیه .  

در ضمن اینکه تدریس همه ی پایه ها از دبستان تا پیش دانشگاهی هم با منه و البته دردسر های خاص خودش رو هم داره و اینکه باید با 4 تا مقطع و مدیراشون سر و کله بزنی !!! 

اما در کل خوشحالم از این پیشنهاد ولی یکمی نگرانم چون باید 5 روز کامل از 7 تا 4 برم سر کار و فکر کنم کمتر بتونم به درسام برسم .  

بقیه ی حرفا باشه برای روزهای بعد !!!